دختر ۱۹ ساله: یکی از آن ۳ پسری که مرا ربودند، فراریام داد
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۹۹۵۷۹۹
ایران نوشت: وقتی مقابل افسر کلانتری نشست دستانش به وضوح میلرزید. «تینا» ۱۹ سال بیشتر نداشت. میخواست از اتفاق هولناکی که زندگیاش را دگرگون کرده بود بگوید. با صدایی بغض آلود شروع به صحبت کرد. اما یادآوری آن لحظات اعصابش را به هم میریخت.
بالاخره لب باز کرد و گفت: «امروز عصر از آموزشگاه به خانه میرفتم که یک مسافرکش شخصی جلوی پایم توقف کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مسافری که کنارم بود با یک چرخش ناگهانی مرا به پایین هل داد و جلوی دهانم را گرفت. انگار گره خورده بودم. از شدت ترس و فشاری که روی سرم بود حتی توان تکان خوردن نداشتم. نمیدانستم مرا کجا میبرند. نیم ساعتی در همین شرایط بودم. نگاهم به کفی سیاه خودرو خیره مانده بود و تنها احساس میکردم خودرو با سرعت و در مسیری پیچ در پیچ حرکت میکند. بالاخره خودرو با ترمزی شدید متوقف شد. مسافر جلویی پیاده شد و به سمت در عقب آمد و در حالی که دستانم را از پشت گرفته بود مرا به زور از خودرو بیرون کشید و به داخل یک خانه خالی هل داد.
تا خواستم جیغ بکشم و کمک بخواهم مشت محکمی به شکمم خورد و از پشت به زمین افتادم. سه نفرشان وارد خانه شدند. مرا کشانکشان به داخل اتاقی انداختند. یکی از آنها گفت: «هر چقدر هم داد بزنی اینجا کسی به دادت نمیرسد پس نه خودت را اذیت کن و نه ما را...»
این را گفت و در را قفل کرد. درد وحشتناکی سراسر شکمم را گرفته بود. اتاق کوچکی بود و پنجره ای رو به حیاط داشت. خودم را به سختی به آن رساندم. با مشت به در و دیوار میکوبیدم اما واقعاً هیچ کس صدای من را نمیشنید.
چند ساعتی گذشته بود و هیچ صدایی از بیرون نمیآمد انگار همه رفته بودند. نمیدانستم قرار است چه بلایی سرم بیاید که ناگهان صدای همهمهای از بیرون شنیدم و در ورودی بسته شد. از شنیدن صدای آنها همه بدنم شروع به لرزیدن کرد. صدای خندههای مستانهشان را از پشت در میشنیدم که ناگهان کلید در قفل چرخید. کم مانده بود سکته کنم. یکی از آن پسرها وارد اتاق شد و در را پشتش قفل کرد. عقب عقب رفتم و در کنج دیوار پناه گرفتم. شیشه مشروب دستش بود. با گریه و التماس از او خواستم کاری به کارم نداشته باشد اما او خونسرد سر جایش ایستاده بود. لحظاتی بعد به من نزدیک شد و در حالی که انگار دلش به رحم آمده بود گفت: «با تو کاری ندارم اما باید چند دقیقهای بمانم تا دوستانم مشکوک نشوند...»
آدم خوبی به نظر میرسید. فکر کردم شاید او کمکم کند تا از آن جهنم خلاص شوم. باید بسرعت تصمیم میگرفتم به همین خاطر با صدایی لرزان و آرام گفتم: «اگر کمکم کنی از اینجا فرار کنم هر موقع خواستی میتوانی با من تماس بگیری و هر کاری از دستم بربیاید برایت انجام میدهم...»
آن پسر لحظهای متفکرانه به صورتم نگاه کرد و کاغذ و خودکاری از جیبش درآورد. شماره تماس خودم، آدرس خانه و محل کارم را نوشتم و او هم شماره اش را به من داد و کمکم کرد از همان پنجره کوچک رو به حیاط پشتی فرار کنم.
وقتی وارد کوچه شدم از ترس اینکه کسی از خانه بیرون بیاید سراسیمه به سمت خیابان دویدم. آنقدر وحشتزده بودم که حتی جسارت سوار شدن به خودروهای عبوری را هم نداشتم. با سرعت چند خیابان را دویدم. با دیدن تابلوی کلانتری از خوشحالی به گریه افتادم.
اما از اینکه آن پسر هم شماره تماسم، هم آدرس خانه و محل کارم را داشت نمیتوانستم آرام بمانم.
با گزارش این آدم ربایی، «تینا» با هماهنگی پلیس با پسر جوان تماس گرفت و وقتی او به محل قرار صوری آمد دستگیر شد. متهم پس از روبهرو شدن با دختر جوان اعتراف کرد و دوستانش هم دستگیر شدند. اما «تینا» پسری را که ناجی اش شده بود بخشید و او برای رسیدگی به اتهامات دیگرش به زندان انتقال یافت.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۹۹۵۷۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از صدای خودرو به شخصیت افراد پی ببرید
بسیاری از ما صدای ناگهانی و کرکننده تغییر یافته خودرو را تجربه کردهایم که آرامش ما را با سرعتی که میگذرد به میلیونها قطعه تبدیل میکند.
به گزارش خبرآنلاین، اگر در محلهای زندگی میکنید که این صداهای مزاحم آشنا هستند، احتمالاً شما را شگفتزده نخواهد کرد که تحقیقات تمایل به داشتن این نوع خودرو را به سطوح بالاتر سادیسم و روانپریشی مرتبط میکند.
روانشناس جولی ایتکن شرمر از دانشگاه وسترن انتاریو در کانادا بیش از ۵۰۰ نفر را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد تا رابطه بین ویژگیهای شخصیتی «تاریک» و ترجیح خودروهای پر سر و صدا با صدای اصلاح شده را بررسی کند.
شرمر در مورد مطالعه آزمایشی خود در Psychology Today نوشت: «از آنجایی که این تغییرات اگزوز هم برای مردم و هم برای حیوانات مزاحمت ایجاد میکند و هم در برخی از حوزههای قضایی غیرقانونی است، فپی بردن به این موضوع که چرا افراد میخواهند صدای خودروی آنها سر به فلک بکشد، حائز اهمیت و جالب است.
شرمر ۵۲۹ دانشجوی بازرگانی را که میانگین سنی آنها ۱۸ سال بود، مورد بررسی قرار داد که ۵۲ درصد از آنها مرد بودند. این تحقیقات با سه سؤال در مورد احساسات شرکتکنندگان نسبت به خودروهای پر سر و صدا، شناخته شدن با خودروهای خود و پتانسیل تغییر صدای خودرو را مطرح کرد.
آنها همچنین نظرسنجی شخصیت تتراد تاریک را تکمیل کردند، یک مقیاس که ویژگیهای شخصیتی ماکیاولیسم، خودشیفتگی، روانپریشی و سادیسم را میسنجد. این ویژگیها به دلیل ویژگیهای "شیطانی" آنها که شامل خودخواهی و سوء استفاده از دیگران است، تاریک نامیده میشوند.
فرض اولیه شومر آن بود که مردم ممکن است دوست داشته باشند با صدای بلند خودروی خود شناخته شوند و توجه زیادی را به خود جلب کنند که با رفتار خودشیفتگی همسو است. او همچنین پیشبینی میکرد که افرادی با ویژگیهای سادیستی یا روانپریشی، مرتبط با نگرشهای مجرمانه، تمایل بیشتری به خودروهای پر سر و صدا با تغییرات اغلب غیرقانونی داشته باشند. او همچنین پیشبینی کرد که مردان جوانتر ماشینهای پر سر و صدا را ترجیح میدهند چراکه فکر میکنند با این کار امتیاز بیشتری کسب میکنند.
شرمر به سیبیسی نیوز گفت: «به نظر میرسد این کار بیتوجهی بیرحمانه به احساسات و واکنشهای دیگران است.»
مرد بودن و داشتن ویژگیهای شخصیتی سادیستی و روانپریشی حدود ۲۹ درصد از واریانس ترجیح خودروهای پر سر و صدا را تشکیل میدهد. تجزیه و تحلیل نشان داد که جوان بودن امتیاز بالاتری را در مقیاس خودرو در گروه پیشبینی میکند، اما این همبستگی به اندازه کافی برای نتیجهگیری معنادار نبود. ارتباط بین نمرات بالاتر در مقیاس ماشین و هر یک از صفات تتراد تاریک یافت شد، اگرچه در مورد ماکیاولیسم و خودشیفتگی به طور معنی داری نبود.
در حالی که این مطالعه بینشهایی را ارائه میدهد، البته هشدارهایی نیز وجود دارد. شرکتکنندگان در نمونه نسبتاً کوچک و نسبتاً جوان بودند و همه در یک مدرک بازرگانی در همان دانشگاه ثبتنام کردند، بنابراین یافتههای شرمر ممکن است برای جمعیتهای گستردهتر صدق نکند.
این نظرسنجی فقط در مورد تمایل به داشتن خودروهای پر سر و صدا است و ترجیحات داشتن سایر وسایل نقلیه با صدای بلند، مانند موتور سیکلت یا کامیونهای بزرگ را بررسی نکرد. تحقیقات آینده میتواند متغیرهای دیگری مانند گوش دادن به موسیقی با صدای بلند در حین رانندگی را مورد بررسی قرار دهند.